{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی اسب جنگی، دست در واژهنامه ترجمیک
متاسفانه جستجوی دقیق عین این کلمه یا عبارت، نتیجهای دربرنداشت.
معنی اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ), معنی اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل پ تفنگ), معنی اsf [j;d، bsت;اi /clcbj fاzcd m ic]dx bd;c (keg , تtj;), معنی اصطلاح اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ), معادل اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ), اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ) چی میشه؟, اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ) یعنی چی؟, اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ) synonym, اسب جنگی، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر (مثل , تفنگ) definition,
معنی genre, معنی complaintant, ترجمه complaintant به فارسی, معنی mortgaged, ترجمه mortgaged به فارسی, معنی Commingled Fund, ترجمه Commingled Fund به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی،
ترجمه مقالات انگلیسی